شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

ناله های آسمون

 

بگو تو از ناله های نفس گیر شبانه ام چه می دانی؟

بگوکجا می بَری نای آخرین نگاه خسته ام را؟

تو اصلا چه می دانی هذیان های کینه دار من

چرا اینقدر سوزناک و بی تحمل است؟

تو اصلا چه می دانی   روزهای بی هویتم چگونه سَر شدند؟

نشسته ای پُشت تابوت آرزوهای مُرده ام

نشسته ای و گریه های آخرم را با دل سیاه و تاریک خود

ربط می دهی!

شیشه تاریکی کشیده ای مابین نگاه من و ردپای خونین انتظار!

نفس که می کِشم تن تَرک خورده ام ،

فشرده می شود...

دست روی آینه کبود چشمانم که می کِشم ،

دستانم سیاه سیاه می شود.

دلم اندازه تمام تاریکی های زمین گرفته!

امشب چقدر دلم خونین است...!

تو چه می دانی امشب ،

مثل تمام شب های دیگر بی آرزو ،

چگونه صبح می شود؟

پای رفتنم فلج مانده!

قافیه ها دیگر سراغ من نمی آیند.

واژه ها بوی گنداب و عُفن و درد می دهند.

تنم خسته و برهوت و خاکستریست.

تو ،

باز هم دور نشسته ای

و تنها مرا نظاره می کنی و شعر هایم را قاب اشک می گیری...!

این لحظه های بحرانی ام تمام میشود...

آنوقت تورا صدا می کنم

تورا تا که دستهایت را بشکنم

و بر تابوت عاشقانه هایت ،

مثل یک عزادار واقعی ،

مویه کنم.

تا آنشب که زیاد دور نیست،

آسوده بخواب.

عمر خوابهای رویای ات ،

رو به آخر است...!

نظرات 31 + ارسال نظر
الهه تنهایی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:11 ق.ظ

کسری جان سلام
خوشحال شد م که می بینم آپ کردی

مثل همیشه شعرت عالیه

حیف بلد نیستم برات شعرای قشنگ بنویسم ولی ...

از کامنت زیبایی که برام گذاشتی ممنون
مواظب خودت باش

نورا پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:23 ب.ظ

وای چه شعرایی شما می نویسید؟!!!

من ازشون کپی گرفتم
بای

نورا پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:25 ب.ظ

آنوقت تورا صدا می کنم

تورا تا که دستهایت را بشکنم

و بر تابوت عاشقانه هایت ،

مثل یک عزادار واقعی ،

مویه کنم.

این تیکه اش محشر بود
خوشبحالتون قلم به این خوبی دارین حسودیم شددددددددددد

نورا پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:26 ب.ظ

همه حرفامو زدیدن شما!


ممنووووووووووووون

بانوی شرقی یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ق.ظ

مرسی

آلاله یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ب.ظ http://wittygirl.persianblog.com

به روزم ....

مهناز سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:39 ب.ظ http://oranoos2005.persianblog.com


میون این همه سایه.......سایه ی من دیگه مرده..............
آخه تنهایی ی کهنه.......خورشید و از این جا برده..........
لب من شهر سکوته .......تو تنم زندگی مرده.......
دستی از اون ور ابرها .......اومده سایه م و برده.........

سهیلا سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام . گرچه شما سراغی از من نمی گیرین اما من سعی میکنم بیام و نوشته های قشنگتونو بخونم . موفق باشید

پریسا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:29 ب.ظ http://pouyesh.persianblog.com

آفتاب که رفت من می مانم و شب زنده داری و اشک ... دوست دارم که به گوشه ای بنشینم و با دل خویش خلوت کنم ....

ونوس چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.venouse.blogfa.com

دیگر از من
حرفی از اندوهِ آدمی نخواهی شنید،
می‌روم کنج خاموشِ همین خانه می‌نشینم
و فقط از پشت پرده به دریا نگاه می‌کنم،
ببینم شما چه خوابی از چراغ و ستاره
برای شب غمگینِ آسمان دیده‌اید!

دوست سایه چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
ایشون حالش خوبه .

منا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.lovergirl70.blogfa.com

سلام
مطلبت خیلی قشنگ بود .
خوشحال میشم به وبلاگ من بیای و نظرت را بدی.
موفق باشی.

قاصدک چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 ب.ظ http://payizan.blogsky.com

چطوری دوست قدیمی؟

hesita پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.herasita.persianblog.com

سلام کسری جان...چقدر خوشحالم که بهم سر زدی...خوبی؟بازم سر بزن.......لعنت به این زمانه..که هرچه را دوست میداری از تو می ستاند و آنچه را که از تو باقی می ماند می میراند!!....لعنت به این زمانه..که مرا بی تو و تو را بی غم کرد!......شاد باشی همیشه

دختر ایرونی جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:40 ب.ظ

من می مانم و یک دنیا دلتنگی . من می مانم و حوض خالی ماهی قرمز . من می مانم و حسرت رسیدن به یک سیب قرمز . خوش باشی

بی آرزو جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ب.ظ http://biarezoo.persianblog.com

درو نیست هیچ جا دور نیست

نگار شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:17 ق.ظ http://www.bineshuneto.persianblog.com

سلام
نشسته تا تاول آن زخم کهنه ای را که سالهاست وارد کرده بترکاند نشسته تا ببیند چطور شکسته ای منتظر هیچ صبحی نیست تنها میداند تو پرنده ای و پرنده رفتنی ست . میداند دوستش داری دورتر از این ها هم میدانست اما نشسته که تنها خستگی دیگری را وارد کند منتظر لحظه ای خندیدنش نباش او برای تو نیست . این خیلی زیاده خیلی وقت پیش نوشتمش اما .و.....ممنون از حضور گرمتون تا بعد.

نجوا یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.najvayeaseman.persianblog.com

سلام دوست عزیز
چقدر خوشحالم کردی که اومدی . راستش چند ماه پیش کامنتی از تو ، تو یه وبلاگ خوندم و اومدم ولی هر چی سعی کردم صفحه کامنتت باز نشد بعد هم مدتی نتونستم بیامو آدرست را هم گم کردم برای همین وقتی اومدم و دیدم همونیه که دنبالش میگشتم خیلی خوشحال شدم .
راستش من اصلا از شعر سر در نمیارم ولی بعضی از شعرها خیلی به دلم میشینه این یکی را هم مثل اونی که دفعه قبل اومدم و خوندم به دلم نشست و ازش لذت بردم .همه ی این شعرها از خودته ؟
امیدوارم که بازم به من سر بزنی .
خوشحال میشم آپ میکنی بهم خبر بدی تا بیام .
عید غدیر را بهت تبریک میگم .
برایت آرزوی بهترینها را در پناه یگانه ی جاوید هستی دارم .

رویا دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.royaeshgh.persianblog.com

بارها می شد که مرگ را دوست می داشتم و اورا با نام هایی شیرین صدا می کرده اشکارو نهان
با عباراتی عاشقانه از ان یاد می کردم اکنون گرچه اورا فراموش نکرده پیمانش را نشکسته ان ولی اموخته ام که زندگی را نیز دوست بدارم
که مرگ و زندگی هر دو در زیبایی و لذت برایم یکسان
سلام دوست عزیز خوبی...ممنون که به وبلاگ من اومدین شرمنده اگه دیر اومدم پیشتون مطاله وبلاگت خیلی عالیه تا اون جا که خوندم حرف نداشت امیدورام همیشه هیمن طوری باشه عیدتم مبارک باشه البته با تاخیر ...موفق باشی دوست داشتی بازم بیا

سمانه جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.herasita.persianblog.com

نه اینکه حال و هوای از تو گفتن نداشته باشم..نه

اما بی تو...

نه هوایی مانده برای نفس کشیدن

نه حوصله گفتن گلایه های همه روزم

که می بینی و می شنوی و انکار می کنی...

...

...

برای شنیدن این حرفهای ناموزون

چه دیوار و

چه گوشهای خودخواه مردم همین کوچه پس کوچه های پول و بی خیالی و زندگی و عقل و محاسبه و درس و کار و زندگی و زندگی و زندگی ....

اصلا تو که نباشی

زندگی به چه کار من میاید که این قوم همیشه ناصح !

مرا به آن امید می دهند ؟!...

**مریم** شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ق.ظ http://faslebieshghi.blogsky.com

سلام...
احتیاج دارم این شعر رو یکی دوبار بخونم ....
موفق باشی همیشه

لی لا شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:57 ق.ظ http://skyblue.persianblog.com

از اینجا به بعدش را دوست داشتم:
تو باز هم دور نشسته ای ...
ما همیشه فکر می‌کنیم دیگران ما رو نمی‌فهمن...

خاطره یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام آشنای قدیمی

آیناز پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:34 ب.ظ http://aynazz.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنون از لطف و محبتت
خوب و زیباست
امیدوارم که همیشه همینطور خوب پیش بره
خوشحال میشم بازم بیای پیشم
منتظرتم یا حق



انتظار
به صدای قلبم گوش کن
دیگر نای صدا کردن ندارد
وقتی به حرفهایت فکر می کنم
مرا به دنیای پنهان تو می برد
امشب می خواهم به یاد قشنگ تو شاد باشم
می دانی که نگاهت پاک تر از آب روان و دلت چون آینه است
به خدای آسمانها
به قناریهایی که عاشقانه می خوانند
سپرده ام
موسیقی انتظار سر
دهند

ناناز جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ب.ظ

سلام
من اپپمممممممممممممممممممممممممممممممم خوشحال میشم سر بزنی و نظر بدی .
منتظرم.............[

[ بدون نام ] شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:24 ق.ظ http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

امیدوارم خوب باشید. ببخشید دیر اومدم ... دوباره بر میگردم و مفصل می خونم.

یاحق!

خاطره شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
کسی که خودش لینک نداره به دیگران گیر نمیده چرا لینکش نیست!!!!
البته لینکتون اضافه شد

ستاره شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:00 ب.ظ http://herkoolenini.mihanblog.com

سلام کسری جون.....

ببخشید که دیر اومدم....

خیلی قشنگ بود....

آپما.... خوشحال میشم سر بزنی....

بوس بوس بوس

زنی شبیه درخت سه‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.zanesharghy.persianblog.ir

همه ی امیدم به این درخت بود
پدرم می گویید
امسال تابوت خوبی می هد

دوست سایه شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام دوست عزیز

سایه هم مرد!!

پارسی دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.nedaparsi.blogfa.com

درود دوست عزیز

نوشته هاتون عالی بود من که خوشم اومد وب منم تا حدودی شبیه وب شماست خوشحال میشم یه سری به نوشته هام بزنین ...

در پناه اهورامزدا شاد و انوشه زی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد