شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

امید با تو بودن

 

من و آوای گرمت را شنودن

بدین آوا غم دل را زدودن

 

از اول کار من دلدادگی بود

ولیکن شیوه تو دل ربودن

 

گرفت از من مجال دیده بستن

همه شب بر خیالت در گشودن

 

قرار عمر من بر کاستن بود

تو را بر لطف و زیبایی فزودن

 

غم شیرین دوری بر من آموخت

سخن گفتن ، غزل خواندن ، سرودن

 

من وشب های غربت تا سحرگاه

چو شمعی گریه کردن ، ناغنودن

 

چه خوش باشد غم دل با تو گفتن

وزان خوشتر، امید با تو بودن

نظرات 32 + ارسال نظر
مانا جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://mana18.persianblog.com

سلام ، زیباست مثل همیشه!....شاد و موفق باشید

سایه یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:25 ق.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟

آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود

ناز چشمم تو به قدر مژه بر هم زدنی


مهرنوش و عسلی(آهنگ عشق من) یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.entezar25.persianblog.com

سلام. عالی بود. امیدوارم هیچ وقت امید رو از دست ندی... موفق باشی.

رنگین کمون دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:38 ق.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

تمام که شدم
تازه فهمیدم
تمام طول تباهیم را به تماشا نشسته بودم.
راهی به رهایی می‌جستم.
کدام راه؟
نمی‌دانستم.
ستم
بر سرزمین سرنوشتم
پایدار ماند.
از بند نرستم.
اینک
از اندکی بودن آمده‌ام،
از روزهای گرفته بارانی
و رطوبت مهلک تنی
در پیچ و تاب،
از شب بلند التهاب
که روز ناغافل
به رویمان افتاد.
حال
سفری به انتهای شب
به غروبی ممتد
به روزی بی‌رمق و آفتابی
که بوی خاطرات کهنه می‌دهد.
سفری به یادبود بودن‌ها
به سرزمین آرزوهای محال.
بدرود،
آغوش باز نیاز!
بدرود،
تندیس باران خورده انتظار
در پیچ خیابان!
بدرود،
مسیر خیس کوهستانی!
بدرود،
احساس خوش سرگردانی
در پس کوچه‌های پرسه‌ای ناگهانی!

روبرو
لحظه‌های کشدار دلمردگی
در چین و چروک این به اصطلاح زندگی.


رنگین کمون دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ق.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

باز
بازتاب روشنی بر حقیقت مدفون،
که رگواره‌ای.
و ریزش مداوم انگاره‌هایمان
از سقف‌های پرواز.
امیدی،
یاسی.
و انتظار روزها سخت تر از آغاز
که هیچ نبود،
انگاره‌ای
انعکاسی.


سلام...
به ناامیدی از این در مرو...
یا حق

دیانا دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:56 ب.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام سلام
خوبی کسری جان
خیلی خیلی قشنگه
اومدم بگم من آپم
تولدمه
میایاااااااااااا

نگین عشق سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ق.ظ http://leila85.persianblog.com

سلام
شعر بسیار قشنگ و با معنای عمیقتان حقیقتا سزاوار تعریف و تمجید است.موفق باشید.

رنگین کمون سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:18 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

من کیستم ؟ ترانه لبهای آرزو
همچون صدف ، نشسته به دریای آرزو
تلخ آب مرگ می خورم و دم نمی زنم
اندر هوای جرعه ی صهبای آرزو
مستان به خواب ناز رفته اند و من
بیدارم از شراره ی مینای آرزو
شبها به یاد روی تو صد بوسه می زنم
بر روی ماهتاب شب آرای آرزو
جز در سرای درد که دیگر حکایتی است
چشم منست و جلوه دنیای آرزو
در گلشن حیات که روییده خار غم
ماییم و ما و سایه طوبای آرزو
پنداشتم که خواهش دل را کرانه ایست
اما کرانه کو و تمنای آرزو
امروز خون دل خورم و زنده ام که باز
دل بسته ام به وعده فردای آرزو .


آیا خورشید روزی مال من میشود؟؟؟؟

نازنین چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:20 ق.ظ http://nazaninnima.persianblog.com

وای چه خوب شد پیدات کردم . خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم . مثل قدیما نوشته هات محشره . حواسم هست دیگه گمت نکنم . ///////// دست تورا در دست می گیرم
با دیدگانت راز می گویم... بخوان که منتظرم .

آلاله چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:02 ب.ظ http://wittygirl.persianblog.com

سلام دوست جون .... خیلی خوشگل و عشقولانه بود .... خوش به حال کسی که براش می نویسی ....

آیناز پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 ب.ظ http://aynazz.blogfa.com

سلام کسری جان
ممنون که به وبلاگم سر زدی.
وب زیبایی داری امیدوارم که موفق باشی.
راستی آپ کردم خوشحال میشم اگه بازم سر بزنید.
منتظرم یاحق

نیلوفر جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ب.ظ http://roozhaieman.persianblog.com

سلام
زیبا پر احساس عااااااالی مثل همیشه...خوش باشی

سانای جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:51 ب.ظ http://www.sanay.blogfa.com

سلام خوبی دوسته خوبم
کم پیدایی لطفا به ماهم سر بزن
شعرات از اون شعر هایی که همیشه دوست دارم بخونم
موفق باشی
منتظرتم
بای

رنگین کمون شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ق.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

خنده ای ، خنده ی گل مهتاب .
شعله ای ، شعله ی دل خورشید .
بوسه ای ، بوسه ی سحرگاهان .
تغمه ای ، نغمه ی لب امید .

غنچه ای ، غنچه ی بهار حیات .
عشوه ای ، عشوه ی نگاه نیاز .
مژده ای ، مژدهی شکست فنا .
چشمه ای ، چشمه ی نهفته راز .

ناله ام ، ناله ی نی آلام .
لاله ام . لاله ی دل خونبار .
هاله ام ، هاله ی گناه سیاه .
واله ام ، واله ی وفای نگار .

ژاله ام ، ژاله ی مه رؤیا .
باده ام ، باده ای ز ساغر ننگ .
بیش از اینم بتر ، که می بینی ،
شهره ام . شهره ام : به ننگ به رنگ .


سایه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

رفت وچشمم را برایش خانه کردم برنگشت

بس دعاها از دل دیوانه کردم برنگشت

شب شنیدم زاهدی می گفت او افسانه بود

در وفایش خویش را افسانه کردم بر نگشت

زلفهایم را که روزی می ربود از او قرار

تا سحر گاهان برایش شانه کردم بر نگشت

تا بداند در ره او با کسانم کار نیست

خویش را با دیگران بیگانه کردم بر نگشت

این من مسجد نشین عاشق سجاده را

چند روزی صاحب می خانه کرد و برنگشت...

دیانا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام کسری جون
خوبی؟ خوشی ؟سلامتی؟

~سحر~ سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ http://Saharam.Blogsky.com

خیلی لطیف بود! از خودتون بود؟

رنگین کمون جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:09 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

همواره در آتش
اما دلم شاداب
نومید نخواهم شد
حتی در این در این گرداب
در ظلمت شب من
دلخسته و بی تاب
خورشید خواهد شد
از عشق او مهتاب
از قله های دور
روزی سحر آید
ناجی همیشه هست
حتی در این مرداب...

سلام...
اپم منتی هست بیاین آقا کسری...
یا حق

رنگین کمون جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:56 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

من کیستم ؟ ترانه لبهای آرزو
همچون صدف ، نشسته به دریای آرزو
تلخ آب مرگ می خورم و دم نمی زنم
اندر هوای جرعه ی صهبای آرزو
مستان به خواب ناز رفته اند و من
بیدارم از شراره ی مینای آرزو
شبها به یاد روی تو صد بوسه می زنم
بر روی ماهتاب شب آرای آرزو
جز در سرای درد که دیگر حکایتی است
چشم منست و جلوه دنیای آرزو
در گلشن حیات که روییده خار غم
ماییم و ما و سایه طوبای آرزو
پنداشتم که خواهش دل را کرانه ایست
اما کرانه کو و تمنای آرزو
امروز خون دل خورم و زنده ام که باز
دل بسته ام به وعده فردای آرزو .

نازنین شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:22 ق.ظ http://nazaninnima.persianblog.com

کاش نوشته بودی . ///// نترس
از این که عاشق شوی ...پس خود رابه عشق بسپار . توهم بخوان

تینا شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:24 ب.ظ http://tina100.blogfa.com

سلام کسرا خوبی ؟

رنگین کمون شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:51 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

صبح شسته رفته بود و جاده
دره های نیم خفته را
روی دوش می کشید
تا بلند آبی افق
ابرها گشوده بادبان
پشت سر نهاده آشیان کوه
پر کشان
مقصد گریزشان جزیره پریده رنگ ماه
بحر
فرش نیل تاب
با لبی نهان و پیچ پیچی به جان
مرغ ها به جانش اوفتاده در چرا
سبز سبز
خاک و آسمان
ضربه تبر شنیده می شد از نهفت بیشه زار
باد
گاهواره بسته بر کبوده ها
می دوید خوش خوشک سبک ز روی شاخه ها
آن زمان که آفتاب
تیغ می کشید
تا کلاه برق پوش قله را به سوی دره کج کند
من شکوه این سپیده را
با سرود نامت ای ستوده می شکافتم
روی واژه های شبنم شبانه
می شتافتم

تبسم یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 04:54 ب.ظ http://tabassom7.blogspot.com/

:)

رنگین کمون یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

چه به تنهایی جانم همدم
چه غریبم چه غریب ...
چه سزاوارترینم به سکوت
چه خموشم چه خموش ...
چه ملولم من از این خاطره های خسته
چه اسیرم چه اسیر
چه بهشتی در یاد و چه عمری بر باد
چه خزانم چه خزان

تو مگر یاد نداری
شب بارانی چشمان خمارم ازعشق
و زمین لرزه آن عصر دل انگیز بهار
و دریغی
که در آن اوج تماشا کردی
و خرامان رفتن
و ...
رفتن
همیشه رفتن .

دلتنگ خواهم ماند
همیشه
نه برای با تو بودن
برای
آمیزش عشق و طعم خوش لیمو
برای عاشقی هایم
برای
همه آن چیزهایی که ندیدی .


فاطیما و یاسی سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:20 ق.ظ http://1lilac.blogfa.com

سلام عزیز

خوبی؟
....
.....
.......
___________________________________________
با یه مطلب تازه در خدمتیم
نظر خواهی هم فعاله
یادت نره بیای
---------------------------------------------------------------------------

امروز تمامش بعد از ظهر بود
ناهار صبحونه داشتیم ...
چای هم بود
کاش " تو " هم بود
امروز به این فکر می کردم که " تو " چی می تونه باشه!
توی یه فیلم دیدم دو تا آدم هی به هم می گفتن : " تو " رو دوست دارم .
اینکه آدم کسی رو دوست داشته باشه و بگه خیلی خوبه
شبیه قلقلک خفیف می مونه
خوش به حال " تو " که همه دوستش دارن
خیلی خوب بود اگه خدا به جای اینکه من و من کنه من رو " تو " می کرد
اونوقت همه منو دوست داشتن
.... حسودی کار خوبی نیست
همون " تو " هر کی که هست " تو " باشه بهتره
خب من هم " تو " رو دوست دارم از این به بعد
حتما " تو " خوبه که همه دوستش دارن
حالا نمی دونم اینکه آدم کسی رو دوست داره یعنی چی ؟
ولی مدت هاست که حس می کنم تمام دوست داشتنام توی یه جایی از بدنم قلمبه شده
کلافه ام ... خدایا این دوست چیه که اینقدر من دارمش ؟
کجاس؟
@@@@@@@@@@@@@@@@
فعلا بای
شاد باشی



.................|......\.....//....|....................
...............(.|......(ه).(ه)....|.)..................
------------------o00o--(_)--o00o-----------

سایه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.sayehegham.blogfa.com

معشوق صبور من ...

می فهمم که شب ها وقتی غرق می شوم توی خواب ,می آیی به پیشم

دستت را حس می کنم که روی پیشانی ام دانه های شبنم می کارد

رد بوسه ات هم می سوزاند لبم را تا صبح

مثل آتش داغی و مثل آب شفاف

اگر تو نبودی تو معنی نداشت

تو تمام توی منی

اگر می بینی چشمم به در می ماند

نه اینکه یادم رفته تو هستی

که می دانم هستی در کنارم

منتظرم کسی بیاید که ببیند چقدر تو هستی و برود

و بگوید کسی نیاید .

رنگین کمون چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

وقتی شروع شد
او پوستی کشید
بر کاسه ی سرم
و یک تفنگ داد به دستم
آن روزها که موی سر من سیاه بود
و صورتم سفید
آن روزها که قلب من این شکل را نداشت
این
شکل تاول پر خون و چرک را

تینا پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ق.ظ http://www.tina100.blogfa.com

« هر جایی »

همه
هرچه را که گفتم
و خود آن‌چه را نگفتم
ز برای توست یارا
که یگانه در میانی
همه‌ی آن‌چه را سرودم
همه‌ی آن‌چه رفت از یاد
ز حضور توست یارا
که تو خود سرّ بیانی
با تو هر کجا که بودم
و هر آن کجا نبودم
نشان ز توست یارا
که همه‌جای هر کجایی
هر جایی


راستی کجایی کسری نیستی؟

دختربارانی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ http://rainysomy.persianblog.com

سلام کسری...
من شعر بلد نیستم که بنویسم..از من همین یک سلام را بپذیر...همیشه به یادت هستم و میام شعرهای قشنگت رو می خونم..در مورد خود شعر مثل همیشه خودم رو صاحب نظر نمی دونم اما معناش....
درسته غم دوری شیرینه و درسته که دوری و هجر باعث میشه که نوشتن و خوندن و شیدایی رو یاد بگیریم..ما همه شیفته شیدایی هستیم..همه به در و دیوار می زنیم تا عاشق و بی قرار بشیم....ولی کاش بالاخره یه روزی هم میشد غیر هجر رو تجربه کرد....
موفق باشی...(خوشحال می شم یادی هم از من بکنی..این رو هم نذار به حساب کامنتهای متداول به من سر بزن!!!!؛واقعا خوشحال میشم)

رنگین کمون دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:33 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

پایان راه
با رگ هستی
پیوند خورده بود
و من
شتاب را دو اسبه گذر دادم
بی آنکه خود بدانم
پایان راه
مرا می کشید با تموج مبهم
آیا کدام پایان
جاری است در رگم
تا حفره های مرگ و تولد
در پیچ و تاب رفتن و برگشتن ؟

دیانا دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ب.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام
فقط با امیده که میشه زندگی کرد

رنگین کمون جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:16 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

شعر که نه
احتمالا این نوشته
طوماری ست
از نام کسانی
که لحظه های مرا کشته اند
کودکی که دیر زاده می شود
خودم که به هوش نیامده ام هنوز
و مادری که لباس های بچه را نیاورده ست
پرستاری برگه ی ترخیص را
در هوای توفانی محوطه گم کرده ست
در 24 ساعتی که آب می رود
دراز کشیده ام هنوز و کاش به هوش بیایم
صدای آژیر
کنار می زند اضطراب خیابان را
مرا به هر قطاری برسانند می رسم
مرا به هر هواپیمانیی
به کائنات بگو
لطفا کنار
کنار تر
چند لحظه ای که مانده
زمان کمی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد