شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

مرگ ستاره یادگاری از یک دوست

 

 

در هوای خاکستری این شهر مسموم و بی دغدغه

صدای گرم و پُر طنین تو هرشب ،

هرزمان که در تنگنای محبتم ،

مرا به باران و بارش ستاره ها ،

امید می دهد...!

در آخرین کوچه تکراری زندگی

مُرده شورها َسرِ بُردن لاشه تنهایی ام

آشوب به پا کرده اند

و در دایره تردید های ماندنم ،

ترانه برزخی می خوانند.

دست هایم را برایت جا می گذارم

تا مبادا از تنهایی   هراسیده ام

لحظه ای خواب شبانه ات

درگیر من شود...!

دلم می خواهد این دقیقه های رفتنم

این لحظه هایی که با مداد نوک تیز جدایی

هاشور خورده اند ،

مرا

تورا

قطره ای از باران ،

شست و شو دهد و آلایش های این دنیای لعنتی را

از تن برهنه از آرزویم

رها کند...

عجیب از اینهمه تاریکی دیگر

نمی ترسم.

خون شجاعت چند شبی است رگهای بی رمق را

موهبت داده است...

تو ، ناامید نباش.

هنوز هم آسمان با تمام بی رحمی اش

با سخاوت می بخشد...

هنوز تا دوزخ و تمام شدن ،

چند فرسنگ مانده است...

مَرد تنهایی همیشگی!

دست های تبدار تو ،

نفس های پُرنوازشت ،

بغض شکسته در نای خسته ام ،

مرا ندا می دهد تورا صدا کنم...!

حالا که در آستانه گذشتنم ،

حالا که این قصه غریبی ام

شعر کوچه های شهر شده ،

حالا که بی نیاز از تمام عاشقانه های عالمم ،

تورا صدا می کنم.

امشب ،

وقتی باران می بارد ،

به آسمان نگاه کن...

این یکبار باور کن:

«دوستت دارم»...

...

امشب ، یک «ستاره» در آسمان می میرد...

نظرات 32 + ارسال نظر
نیلوفر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ http://nilo0oofar.blogfa.com

عااااااااااالی بود کسری جان جای حرف دیگه ای نداره...

افسانه شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:47 ق.ظ http://delbaremaman.persianblog.com

خیلی قشنگ بود / در اصل عالی بود / موفق باشی پسر خوب

لیدا شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ق.ظ http://lidaa.persianblog.com

سلام
خیلی زیبا بود
ممنون از تبریک عید ٬ عید شما هم مبارک

الهه تنهایی شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:59 ب.ظ

کسری جان سلام
ممنون از این همه لطفی که به من داری. شعری نوشتی خیلی قشنگه خیلی خوشحالم کردی...
هر شب یک ستاره می میره تا ستاره دیگه ای به دنیا بیاد !

ارادت مخصوص ...

شقایق شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:31 ب.ظ http://dardehentezar.persianblog.com




به چشمی نگاه نکن اگه دروغ خواهی گفت

به کسی سلام نده اگه خداحافظی در پیش است

دست کسی را نگیر اگه رها خواهی کرد

به کسی نگو دوستت دارم

اگه دیگری در فکرت است ...

زهرا یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ق.ظ http://khasteaztanhai.persianblog.com

سلام ...
برگ پایئزیم و خسته دل از باد خزان ...
به روزم ...
و سپاس از حضورتون ...
سبز باشی و بهاری ....

الهه تنهایی یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.myheaven.blogsky.com/

سلام کسری عزیز
کامنتت بسیار بسیار دل نشین بود ممنون .

الهه تنهایی یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.myheaven.blogsky.com/

راستی با اجازت میخوام کامنتی که برام گذاشتی به عنوان پست جدید بذارم

دوست سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:44 ق.ظ http://resalateman.blogfa.com

سلام
توی یکی از پست هام اینطور نوشته بودم

اسمان

ستاره می چیند از گلهای عالم

گفته اند

چون بزرگی

زندگی را میگذارد ستاره میشود

در غربت شب

ستاره باشید و انشاالله

تینا و اهورا سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://haft.persianblog.com


((آشنای من))
آشنای من
در کوچه باغ دلم
پیچیده بوی تو
ای آشنای من
تنها بیا و حال مرا بپرس
تنها بیا
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام مهربون باز از شوق دلتنگی قلم زدم خوشحال میشیم پیشم بیایی
اگه آپ و ندیدی کنترل + اف۵ بزن ممنون
بدرود

سایه پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ب.ظ http://sayehetanha.blogsky.com

قتی هوای لطیف بارانی پاییز را با ولع استشمام می کردم به هیچ چیز جز لطافت و عشق و پاکی باران نمی اندیشیدم .

باران پاییزی را خوب گوش دادم . سخن هایی داشت برای گفتن ، ولی زبانش را نمی فهمیدم . جنس سخن باران از کلمات نیست ، باید خوب احساس کرد . شاید سهراب زبان باران را می فهمید . چشم ها را باید شست، جور دیگری می باید دید.

همراز دریا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.sayehegham.blogfa.com

صدایِ باران بر من میبارد
و تصویرِ رویایم را میشوید

ذهنم خیس از این درگیری
چشمانم پنجره را میجویند

ماه خاموشست امشب
آسمان ۴۰تکه ابر تن کرده

من در امتدادِ افق میغلطم
خواب مرا میدزدد!

راه کمی مخدوش است

دریا حالا میخواند
موج پر میکشد و میآید

صخره لجوجانه ایستاده
من پا رویِ پایِ جنگل میگذارم

مهی غلیظ فکرم را
به اشتباهِ قلهء روبرو میگیرد

تضاد رویِ صورتم میرقصد
کسی به من میکوبد!

ساعتِ رویِ دیوارِ روبرو میدود

من هنوز اینجا مانده ام...
آن طرف دورتر است!!!!!!!

بی صدا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:57 ب.ظ http://masoodb3da.blogfa.com

بی صدا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.masoodb3da.blogfa.com

سلام...
به منم سر بزن...
وب جالبی داری...

نگین عشق جمعه 12 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://www.leila85.persianblog.com

سلام و احسنت به قلمتان.کاش امید به قلب و زندگی من برگردد.

ساقی شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:25 ق.ظ http://Saghi-M.tk

و یک ستاره متولد میشود !!


نوشتم ...
از نو !
برایش .
تنها به امید ِ آنکه ... .
.
.
.
به روزم .

هما شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:52 ب.ظ http://barbadrafteha.mihanblog.com

کسری جان سلام. مثل همیشه زیبا می نویسی.

لی لا- آبی آسمانی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ http://SkyBlue.PerSianBlog.com

به دلم ننشست

مهشید چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ب.ظ http://bargha.blogfa.com/

سلام وبلاگ بسیار زیبایی داری
خیلی جالب هست موفق باشید
منتظر حضور گرمت هستم

مژده پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.mojdeh-1986.blogfa.com/

سلام خوبی ؟؟؟


خیلی قشنگ نوشتی

به کلبه حقیر من سر بزن خوشحال میشم

بهنام جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:48 ب.ظ http://open.persianblog.com

ای غم از من نخواه تا برایت سرودی سبز بخوانم ... سبزه ها را تو خود در شب باران خشکاندی ... یادت نیست ؟ تو که ریشه در خون دوانده ای و بوسه بر گذر گاه اشک میزنی ... تو که میراث ازلی عشقی .. توکه برایم آغاز نوشته هایی ... نیم خیز های پروازم یادت نیست ؟ چشمهای دل را تا شماره آخر بازی کودکانه تو بستم .. توگفتی جرقه شوق می شود بر لبان سپیده امید .. یادت نیست ؟


یادت نیست که روز مهربان مرا آن روزی که هنوز تازه بود ... دود سنگین شبانه ات گرفت ؟ ... من کودکانه به دنبالش ندویدم چون زود تر از آمدنت شناختمت... ای غم چه بگویم که از آن روز هنوزهم هوا آلوده است ... تو گفتی برایم کوه استوار صبر می آوری .. . پس این کوه سنگین چرا می گوید بغض است ..چرا ؟


مگر این باغ گل از جنس تمنا برای چه بود ؟ توگفتی باغبانی زبر دستی ... پس چرا بذر های گندم عشق , خار هزار رنگ و جانسوز تردید شده اند ؟ چرا ؟ ....هر چه من در آغوش تلخ نگاهت خندیدم تو بازهم بر خنده من تاختی و تاختی ... ای غم اگر آن عهد آسمانی نبود قسم بر همان عهد ازل بر نگاهت می تاختم .

... چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:36 ب.ظ http://biarezoo.persianblog.com

دوست می دارمش چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگی
شهر همه بیگانگی و عداوت هست

مژده پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.mojdeh-1986.blogfa.com/

سلام خوبی مرسی که سر زدی گلممم

عشق ان نیست که ۱دل به ۱۰۰یار دهی

عشق ان است که ۱۰۰دل به ۱ یار دهی

یا حق بای

تینا و اهورا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:09 ب.ظ http://haft.persianblog.com

نمی دانم چه می خواهم خدا یا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع آشنایان میگریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگیها
به بیمار دل خود می دهم گوش

جز تو هیچی نمی خوام پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.bahare1989.persianblog.com

اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم قفسی به بزرگی آسمان می سازم
فردی که فکرش سیاه است مویش زودتر سپید می شود
تاریخ مصرف موش و ماهی را گربه تعین می کند
عشق جنین آسا در قلبم نمو پیدا می کند
قلبم یک در میان برای خودم میزند
دنیا قفس بزرگی است
زندگی ، یک مسابقه است . در یک مسابقه همه برنده نمی شوند .
با بهار ، به استمداد گل پژمرده شتافتم .
نه ، با گل وجودم به استقبال بهار شتافتم .
برای اینکه دلم خوش باشد ، خوشم...
سفر وقتی خوبست که امید بازگشت داشته باشی .
تاریکی زیر اثر انگشت خورشید محو شد .
سکوت قلب گورکن خاموشی گورستان را کامل میکند

.: س ا ق ی :. جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ http://Saghi-M.tk

این شعرت فوق العاده ست ..
با اینکه بارها خوندمش اما ...
بدرود !

سهیلا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:48 ب.ظ http://aseman1385.blogfa.com/

سلام . خوبید؟؟ دیگه یادی از ما نمی کنید. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید

دیانا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام
آرزو می کنم ستاره زندگی هیچ کس خاموش نشه

شقایق یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ق.ظ http://dardehentezar.persianblog.com

من به خورشید اعتقاد دارم, حتی اگر ندرخشد. من به عشق اعتقاد دارم, حتی اگر تنها باشم. من به خدا معتقدم, حتی اگر ساکت باشد

پرنیا خانم سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ق.ظ http://meysam-r.persianblog.com

نورت چه شد ستاره ی من ؟ پرتو َت کجاست ؟!
.
.
باور نمیکنم که تو از یاد برده ای
باور نمیکنم که پس از مدتی غروب ،
.
.
دل را به شهر ِ آبی ِ دیگر سپرده ای

le vent یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ http://hiwa2002.persianblog.com

عالی بود مثل همیشه - چرا کم مینویسید....

.: س ا ق ی :. یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ http://Saghi-M.tk

از سپید نگاشتم
در این سوی سیاهی ِ نبودنش !
..
.
بدرود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد