شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

بهارآشنایی

       

      گل آمد ، بی وفایی یادم آمد

 

         بهار آشنایی یادم آمد

 

   چکید از شاخه باران قطره قطره 

 

         ازاشک جدایی یادم آمد

نظرات 86 + ارسال نظر
افسانه پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:39 ق.ظ

سلامممممممممممم / چه عجب این وبلاک قسمت کامنتهاش برای من باز شد واییییییییییییییییییی ذوق زده شدم

افسانه پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:43 ق.ظ



سکوت لحظه هایت را شکستی

به کوچه باغ باران ها نشستی

تو با فریاد خیس گریه هایت

خیال خواب باران را گسستی

افسانه پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:43 ق.ظ



حرف می زنیم و واژه ها

فقط

صداست

تیر بی نشانه رهاست

همدلی که هیچ

همزبان در این زمانه

کیمیاست

حرف می زنیم و واژه ها

فقط

صداست

پــــونه پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ق.ظ http://pone.persianblog.com

وبلاگت در حد عالیه ..... موفق باشی ..... شما هم مثل من دلتون گرفته ....؟

رنگین کمون پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:08 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

آن کلاغی که پرید
از فراز سرما
و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
همه می دانند
همه می دانند
که من و تو از آن روزنه سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می ترسند
همه می ترسند اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوخته بوسه تو
و صمیمیت تن هامان در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازیست
که سحرگاهان فواره کوچک می خواند
ما در آن جنگل سبز سیال
شبی از خرگوشان وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد ؟
همه می دانند
همه می دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان ره یافته ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظه نا محدود
که دو خورشید به هم خیره شدند
سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره های باز
و هوای تازه
و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند
و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است
و تولد و تکامل و غرور
سخن از دستان عاشق ماست
که پلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فراز شبها ساخته اند
به چمنزار بیا
به چمنزار بزرگ
و صدایم کن از پشت نفس های گل ابریشم
همچنان آهو که جفتش را
پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند
و کبوترهای معصوم
از بلندی های برج سپید خود
به زمین می نگرند

شاد باشی عزیز

افسانه جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:47 ق.ظ

ببخشید اینقدر ذوق زده شدم که تلافی چند وقتی که نتونستم برات کامنت بزارم رو جبران کردم

هیوا جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:32 ب.ظ http://hiwa2002.persianblog.com/

من بروزم دوست داشتی سر بزن خوشحال میشم

ملوسک شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:12 ق.ظ http://hermess.blogfa.com

تنهایی ام را با تو قسمت میکنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را
بر سفره رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست
حوای من! بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک
تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم، همدمی نیست
همواره چون من نه! فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که میپوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بینهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید ... هزاران شاید دیگر اگر چه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

کاوه شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:05 ق.ظ http://liveblack.what.cc

هنگامی که دیگران می ایستادند راه میرفتم وهنگامی که
دیگران می خوابیدند بیدار می ماندم
هنگامی که دیگران
صحبت می کردند گوش می دادم و از خوردن
یک بستنی شکلاتی چه لذتی می بردم

مامانی هستی شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ب.ظ http://1madar.com

سلام دوست خوبم . نوشته هایت خیلی به دلم نشست . این اشعار و قطعات ادبی همه مال خودته ؟ بهرحال خیلی دلنشین هستند . برایت آرزوی موفقیت روز افزون و سلامت را دارم. درپناه حق باشی انشاءالله

سمانه******* شمیم عشق شنبه 26 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:16 ب.ظ http://shamimeeshgh.persianblog.com

سلام دوست عزیز..وبلاگ من با یه قالب جدید به سیستم پرشین انتقال یافت.منتظر تون هستم.اگه با تبادل لینک هم موافقین بهم خبر بدین.
موفق باشید
یا حق

بی خیال قشنگ یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:30 ق.ظ http://1-ladylove-alone.persianblog.com

گل به جز بیوفایی میتونه یاد آور خیلی چیزای دیگه هم باشه.
ممنونم که وب منو قابل دونستی عزیز.
شاد و سرخوش هردم...

نرگس شقایق قاصدک یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 ق.ظ http://tashaghayeghhast.persianblog.com

درود بر شما ..... انتخاب های زیبایی دارید ....... سپاس از حضورتون ........ در پناه مهر باشید

صلح یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ب.ظ

با توجه به اصل پنجم قانون اساسی ضد انسانی رژیم طالبانی مردم ایران صغیر هستند -احتیا ج به قیم دارند و این خود توهینی است به شعور انسـانی ملت ما که یک نفر ۲۶سال این سرزمین را به گروگان گرفته است . برای پس گرفتن ایران زمین و واگذاری آن به صاحبان اصلی اش که همانا خود ملت هستند باید مبارزه و ایستادگی کرد .

تینا یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ب.ظ http://tina-hoolo.persianblog.com

عزیزم اپم بیا پیشم.منتظرتم

هما یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ب.ظ http://barbadrafteha.bigestblog.com

سلام. زیبا نوشتی دوست عزیز. امیدوارم همیشه شاد باشی. غمت و نبینم.

ارسلان و هما یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:28 ب.ظ http://sedayeeshgh20.persianblog.com

سلام.
آن هنگام که قدمها صدای عشق می دهند.. تردید نکنید این صدای پای یک عاشق است در : صدای پای عشق.

سارا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:09 ق.ظ http://fanoosekhis.mihanblog.com

سلام کسری عزیز .. تشکر از حضورت عزیزم ...

آبان دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:21 ب.ظ http://paeiz59.persianblog.com/

و من تنها / و من تنها / و من تنها ... چقدر این وژاه برایم نامانوس است چه تصویر غمگینی، یک پهناور پر برف و یک تک درخت تنها، همان چناری که چکاوک را به انتظار بهار نشسته بود / گمان میکنم این تصویر، نقاشی خود من است در آئینه که انعکاس صدایم را بارها در سکوت ممتد این شبها می شنوم ..... و من تنها ....!

ز.ن.دریا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:19 ق.ظ http://daryapoem.persianblog.com

زندگی بیشترش سوختن است ٬درس آموختن است

یک برادر دارم واسه من دیوارش از همه کوتاهتر است

توی روزای گرفتاری و تنگ دستی من

زندگی انتظاریست که آدم ز برادر دارد!

زندگی نیست به جز حرف محبت

به کسی ور نهد خار و خسی زندگی کرده بسی

زندگی فانوسی است لب دریای خیال آویزان

می توان آن را دید و نه بیش

روشن است اما به اندازه خویش

زندگی تابلوی است نیمه راه٬که سر منزل مقصود خبر می آرد

کار او هشدار است گر مسافر رهش بیدار است

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد

دو سه تا کوچه و پس کوچه اندازه یک عمر بیابان دارد

زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی ٬زندان بان دارد

زندگی دین بزرگیست که بر گردن ما است

سارا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:41 ب.ظ http://fanoosekhis.mihanblog.com/

کسری خوبم .. وبلاگ این حقیر به روز شد خوبم منتظرم ..

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:42 ب.ظ

بی وفایی؟ یه نگاه به خودت کردی ؟

ز.ن.دریا پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:31 ب.ظ http://daryapoem.persianblog.com

سلام دوست من..با اجازه لینک شمارو توی لینکدونی خودمگذاشتم ..منتظرتون میمونم...

پری پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.pariedoorazdarya.persianblog.com

سلام شب یلدا ی دیشبتون مبارک ... آپ نمیکنین ؟

مهناز جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:17 ب.ظ http://mahnazjoon2004.persianblog.com

کسری جون سلام...خوبی؟...بیوفایی چیزیه که هیچوقت از یاد آدم نیمیره...چه گل بیاد چه نیاد....راستی منم آپدیتم...بیا پیشم....منتظرتم....تا بعد...

فهیمه شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ http://shararebala.persianblog.com

سلام مهربون.....من به روزم.....بیا پیشم...شاد باشی

ملوسک سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://hermess.blogfa.com

اگر فکر می کنی
اگر فکر می کنی که رفتنت باعث شکستنم می شود
اگر فکر می کنی که از پس رفتنت اشک می ریزم
اگر فکر می کنی که با نبودنت لحظه هایم خالی می شوند
اگر فکر می کنی که هر لحظه دلم برای بوسه هایت تنگ می شود
اگر فکر می کنی که بی تو می میرم
بسیار درست فکر کرده ای
خب تو که می دانی نبودنت را تاب نمی آورم
...پس بمان

ملوسک سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://hermess.blogfa.com

راستی... شب یلدای اون شبتون هم مبارک ...
عمرتون صد شب یلدا . . .
دلتوت قد یه دریا . . .
توی این شبهای سرما . . .
یادتون همیشه با ما . . .
دل خوش باشه نصیبت . . .
غم بمونه واسه فردا

رنگین کمون سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:05 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

زندگی با آدماش برای من یه قصه بود
توی این قصه کسی با کسی آشنا نبود
همه خنجر توی دست و خنده روی لبشون
توی شب صدایی جز گریه ی بی صدا نبود

نمی خوام مثل همه گریه کنم
دیگه گریه دلو وا نمی کنه
قصه های پشت این پنجره ها
غمو از دلم جدا نمی کنه

قصه ی ماتم من هر چی که بود هر چی که هست
قصه ی ماتم قلب خسته ی یه آدمه
وقت خوابه دیگه دیره نمی خوام قصه بگم
از غم و غصه برات هر چی بگم بازم کمه

نمی خوام مثل همه گریه کنم
دیگه گریه دلو وا نمی کنه
قصه های پشت این پنجره ها
غمو از دلم جدا نمی کنه


رنگین کمون سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:06 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

تو خاموشی خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشه

بیا کامشب پشت این روزن
شب کمین کرده رو به روی من

تب آلوده تلخ و بی کوکب
شب شب غربت شب همین امشب

لای لایی من به جای تو شکستم
تو نبودی من به سوگ غم نشستم

از ستاره تا ستاره گریه کردم
از همیشه تا دوباره گریه کردم

لالالالا آخرین کوکب
لباس رویا بپوش امشب

لالالالا ای تن تب دار
اشکامو از رو گونه هام بردار

لالالالا سایه بیدار
نبض مهتابو دست من بسپار

لای لایی من به جای تو شکستم
تو نبودی من به سوگ غم نشستم

از ستاره تا ستاره گریه کردم
از همیشه تا دوباره گریه کردم

تو خاموشی خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشه

بیا کامشب پشت این روزن
شب کمین کرده رو به روی من

تب آلوده تلخ و بی کوکب
شب شب غربت شب همین امشب

رنگین کمون سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 ب.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

شبه روییدن و هجرت
شبه از ریشه پژمردن
شبه تنپوش نو کردن
دریغا..! از درون مردن

کجا برگردم از وحشت
از این مرداب خاموشی
که پنهان شد صدای من
که عر یان شد فراموشی

کجا برگردم از ترس چراغ عشق روشن نیست
نه همراه و نه هموحشت
کسی جز مرگ با من نیست

ردای مرگ میپوشم
برهنه زیر این خنجر
خداحافظ شب رفته
سلام ای باغ خاکستر

اگر دور و اگر نزدیک
تو را جز تو نمیدانم
چنان گم میشوم در تو
که پیدا نیست پایانم

گرفتار تو ام اما
که سرشارم از آزادی
خداوند جهانم من
در این بیراهه آبادی

کمک کن ای سبکدامن
جهان از دیده بردارم
که از اندوه لبریزم
که از شبگر یه سرشارم

غریبه..ابر سنگینم
پرم..!! اما نمی بارم.

مانا سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:56 ب.ظ http://mana18.persianblog.com

سلام ... چرا دیگه نمینویسید؟...

آبان پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ب.ظ http://paeiz59.persianblog.com/

از اومدن و رفتنش برام یه دلتنگی موند و یه خاطره ... *دختر آبان* آپدیت شد منتظر قدم نازنینت هستم ...

سارا شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ق.ظ http://fanoosekhis.mihanblog.com/

کسری جون نمی خوای آپدیت منی؟؟؟؟ من به روزم عزیزم

سهیلا شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ب.ظ http://narcissus1383.persianblog.com

سلام . اومدم تا بازم مطالب قشنگتون رو بخونم ولی دیدم هنوز آپدیت نکردین . من و دوستان دیگه تون منتظریم../ شاد و موفق باشید و ممنون که به وبلاگم سر می زنید .

زن.ن.دریا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:46 ق.ظ http://daryapoem.persianblog.com

سلام دوست من...خوبی؟کجایی؟کم پیدایی؟...صدایت میکنم..ای صدای تو خوب...سکوتم فریادیست که سالها نرم و خاموش تو را میخواند...ز.ن.دریا ..منتظرتونم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد