گر پیر شدم دلم جوان است هنوز
صد شکر که در تنم توان است هنوز
برموی چوخاکستر من خرده مگیر
آتشکده ای درون جان است هنوز
تا صنع خدا را نگرم ، دیده من
بر چشم غزالان، نگران است هنوز
گر شور جوانی ام تو را باور نیست
آماده ی روز امتحان است هنوز
در وقت جوانی دل من عاشق بود
پنهان چه کنم ؟ که آنچنان است هنوز
فرهاد گذشت ودور شیرین طی شد
وین قصه تلخ بر زبان است هنوز
صد قرن ز شام تار عشاق گذشت
این ماه چراغ آسمان است هنوز
گر قالب شعر من کهن شد غم نیست شور غزلم ( شعر زمان) است هنوز
زنده یاد مهدی سهیلی
|