سلام نوشته ی جالبی بود ولی در مورد من بیشتر صدق میکنه تا شما آقا کسری (از قدیم گفتن درخت هرچه پربار تر سر به زیر تر )به قول شاعر : افتادگی آموز گر طالب فیضی...هرگز نخورد آب زمینی که بلند است...
سلام دوست خوب من ولی باور کن بعضی ها اینقدر ساده هستند که از سادگیشون ادم حرصش در می یاد خوب ادم نباید تا این حد ساده باشه کمی هم راه راه بدک نیست(چشمک) خوب فعلا تا بعد
سلام نوشته ی جالبی بود ولی در مورد من بیشتر صدق میکنه تا شما آقا کسری (از قدیم گفتن درخت هرچه پربار تر سر به زیر تر )به قول شاعر : افتادگی آموز گر طالب فیضی...هرگز نخورد آب زمینی که بلند است...
سلام دوست خوب من ولی باور کن بعضی ها اینقدر ساده هستند که از سادگیشون ادم حرصش در می یاد خوب ادم نباید تا این حد ساده باشه کمی هم راه راه بدک نیست(چشمک) خوب فعلا تا بعد
یک صندلی گذاشته ام جای ماه تا تو بیایی وبنشینی به اشتباه
اما تو باز اول این شعر غایبی مثل سکوت یا کلماتی شبیه اه!
این صندلی خالی راپرت می کنم ومی نویسم آخر این بیت
ایستگاه
تابازدست تو بخورد روی شانه ام
من مرد کورمی شوم این بیت کوره راه
این بیت را محاکمه تشکیل می دهم با دستبندمی رسم از راه
بی گناه!
تنها به شرط اینکه تواز حاضران شوی من مرد متهم همه ی بیت دادگاه
خودرا به تیر باران محکوم می کنم حتی به جرم های خودم می دهم گواه
این بیت سمت جوخه ی اعدام می روم با پای زخم پیراهن زرد راه راه
خونم به روسری تو پاشیده می شوداین بیت راباعجله می کنی نگاه
آنوقت روی قبرم بیدار می شوم شب با صدای رد شدن کفشهای ماه
تومی توانی آمده باشی یک غروب برسنگ من گذاشته باشی گلی سیاه
حالا کدام بیت می آیی کدام سطر؟
حتی به یک بهانه اگر چه به اشتباه
حالا توبازآخر این شعر غایبی
مثل سکوت یا کلماتی شبیه آه
یک صندلی گذاشته ام جای ماه تا تو بیایی وبنشینی به اشتباه
اما تو باز اول این شعر غایبی مثل سکوت یا کلماتی شبیه اه!
این صندلی خالی راپرت می کنم ومی نویسم آخر این بیت
ایستگاه
تابازدست تو بخورد روی شانه ام
من مرد کورمی شوم این بیت کوره راه
این بیت را محاکمه تشکیل می دهم با دستبندمی رسم از راه
بی گناه!
تنها به شرط اینکه تواز حاضران شوی من مرد متهم همه ی بیت دادگاه
خودرا به تیر باران محکوم می کنم حتی به جرم های خودم می دهم گواه
این بیت سمت جوخه ی اعدام می روم با پای زخم پیراهن زرد راه راه
خونم به روسری تو پاشیده می شوداین بیت راباعجله می کنی نگاه
آنوقت روی قبرم بیدار می شوم شب با صدای رد شدن کفشهای ماه
تومی توانی آمده باشی یک غروب برسنگ من گذاشته باشی گلی سیاه
حالا کدام بیت می آیی کدام سطر؟
حتی به یک بهانه اگر چه به اشتباه
حالا توبازآخر این شعر غایبی
مثل سکوت یا کلماتی شبیه آه
یک نفر مست پیش می آید
کوزه دردست پیش می آید
عاشقی جرم نیست ای مردم
اتفاق است پیش می آید
آ ن روز که عزم سفر می کردی
گفتی که پس از بهار برمی گردی
یک عمربهار رفت ومن منتظرم
اندازه ی انتظار من نامردی
.....
زیبا بود موفق باشی به من هم سر بزن
چه عجب بازم مینویسین