شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

دل من ..

 
    سادگیمو ساده نگیر..
    زلا لیمو طعنه نزن ..

نظرات 9 + ارسال نظر
شبنم شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.gharibamaashena.persianblog.com

سلام نوشته ی جالبی بود ولی در مورد من بیشتر صدق میکنه تا شما آقا کسری (از قدیم گفتن درخت هرچه پربار تر سر به زیر تر )به قول شاعر : افتادگی آموز گر طالب فیضی...هرگز نخورد آب زمینی که بلند است...

افسانه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ق.ظ http://afsoon65.persianblog.com

سلام دوست خوب من ولی باور کن بعضی ها اینقدر ساده هستند که از سادگیشون ادم حرصش در می یاد خوب ادم نباید تا این حد ساده باشه کمی هم راه راه بدک نیست(چشمک) خوب فعلا تا بعد

افسانه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ق.ظ http://afsoon65.persianblog.com



یک صندلی گذاشته ام جای ماه تا تو بیایی وبنشینی به اشتباه


اما تو باز اول این شعر غایبی مثل سکوت یا کلماتی شبیه اه!


این صندلی خالی راپرت می کنم ومی نویسم آخر این بیت


ایستگاه


تابازدست تو بخورد روی شانه ام


من مرد کورمی شوم این بیت کوره راه


این بیت را محاکمه تشکیل می دهم با دستبندمی رسم از راه


بی گناه!


تنها به شرط اینکه تواز حاضران شوی من مرد متهم همه ی بیت دادگاه


خودرا به تیر باران محکوم می کنم حتی به جرم های خودم می دهم گواه


این بیت سمت جوخه ی اعدام می روم با پای زخم پیراهن زرد راه راه


خونم به روسری تو پاشیده می شوداین بیت راباعجله می کنی نگاه


آنوقت روی قبرم بیدار می شوم شب با صدای رد شدن کفشهای ماه


تومی توانی آمده باشی یک غروب برسنگ من گذاشته باشی گلی سیاه


حالا کدام بیت می آیی کدام سطر؟


حتی به یک بهانه اگر چه به اشتباه


حالا توبازآخر این شعر غایبی


مثل سکوت یا کلماتی شبیه آه


افسانه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ق.ظ http://afsoon65.persianblog.com



یک صندلی گذاشته ام جای ماه تا تو بیایی وبنشینی به اشتباه


اما تو باز اول این شعر غایبی مثل سکوت یا کلماتی شبیه اه!


این صندلی خالی راپرت می کنم ومی نویسم آخر این بیت


ایستگاه


تابازدست تو بخورد روی شانه ام


من مرد کورمی شوم این بیت کوره راه


این بیت را محاکمه تشکیل می دهم با دستبندمی رسم از راه


بی گناه!


تنها به شرط اینکه تواز حاضران شوی من مرد متهم همه ی بیت دادگاه


خودرا به تیر باران محکوم می کنم حتی به جرم های خودم می دهم گواه


این بیت سمت جوخه ی اعدام می روم با پای زخم پیراهن زرد راه راه


خونم به روسری تو پاشیده می شوداین بیت راباعجله می کنی نگاه


آنوقت روی قبرم بیدار می شوم شب با صدای رد شدن کفشهای ماه


تومی توانی آمده باشی یک غروب برسنگ من گذاشته باشی گلی سیاه


حالا کدام بیت می آیی کدام سطر؟


حتی به یک بهانه اگر چه به اشتباه


حالا توبازآخر این شعر غایبی


مثل سکوت یا کلماتی شبیه آه


افسانه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ق.ظ http://afsoon65.persianblog.com

یک نفر مست پیش می آید

کوزه دردست پیش می آید

عاشقی جرم نیست ای مردم

اتفاق است پیش می آید

افسانه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ق.ظ http://afsoon65.persianblog.com


آ ن روز که عزم سفر می کردی

گفتی که پس از بهار برمی گردی

یک عمربهار رفت ومن منتظرم

اندازه ی انتظار من نامردی


bacchus دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ق.ظ http://pink-pride.persianblog.com

.....

یاسر سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:07 ق.ظ http://only-ironi.blogsky.com

زیبا بود موفق باشی به من هم سر بزن

نازنین پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:10 ب.ظ http://faezeh20.persianblog.com

چه عجب بازم مینویسین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد