آسمان را بارها باابرهایی تیره تر از این دیده ام...اما بگو ای برگ!در افق این ابر شبگیران که این چنین دلگیر و بارانی است پاره اندوه کدامین یار زندانی است؟....................کاش می شد تمام شعرها را نوشت...
فائقه
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ
سلام.بر عکس بقیه نوشتههات کمی بوی غم میداد.چرا؟ولی با این حال قشنگ بود
سلام کسری جان..شعر قشنگی نوشتی مثل همیشه...غم توی شعرت ولی غم شیرینه..چون من فکر میکنم وقتی آدم به یاد یک خاطره خوش غمگین میشه شیرینه..چون همین که اون خاطره را داره یعنی یه جایی تو گذشته لحظه شاد و زیبایی وجود داشته..اما..وای به وقتی که بار خاطرات نداشته به شونه های آدم سنگینی کنه....خاطرات نداشته عجیب که نیستن نه؟؟..یه وقتا توی گذشته یه خلا هست انگار یه چیزایی را ازش دزدیدن....انگار که یاد عزیزی بوده که هیچوقت از اون لحظه هانگذشته وجز گریه چیزی تو دفتر خاطرات نمونده.....موفق باشی
سلام خوبی..تشکر از حضور !!!دل من دیر زمانی است که می پندارد: دوستی نیز گلی است؛ مثل نیلوفر و ناز، ساقه ی ترد ظریفی دارد. بی گمان سنگدل است آنکه روا میدارد جان این ساقه ی نازک را - دانسته!!! - بیازارد! در زمینی که ضمیر من و توست، از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار، دانه هایی است که می افشانیم. برگ و باری است که می رویانیم آب و خورشید و نسیمش « مهر » است گر بدان گونه که بایست به بار آید، زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید....موفق باشید .
سلام...ممنون از حضورت و کامنت قشنگی که گذاشتی...امید آنکه دلت همیشه شاد باشد..لبخند او ،بر آمدن آفتاب را .. در پهنه طلائی دریا .. از مهر، می ستود... در چشم من ،و لیکن لبخند او بر آمدن آفتاب بود!..
سلام احوال شما اخه چقدر قشنگ مینویسی شما امروز من همش نوشته های قشنگ می خونم قربون قدمت که میای سر میزنی midoni chera...vagti mikhay beri to roya cheshato mibandi.....vagti mikhay geryekoni ya mikhay fekr koni cheshato mibandi....vagti mikhay kasi ro bebosi cheshato mibandi....chon gashangtarin chizaye in donya...gabele didan nist این مطلب محمد برام massage زده بود خیلی قشنگه وقت کردی به جای من بنویسش ممنون میشم یه ددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددنیا کاری ندارید بای
[ بدون نام ]
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 12:17 ق.ظ
سلام کسری.. امیدوارم که همیشه خوب باشی..
بوی موهات زیر بارون..بوی گندم زار نمناک ..بوی سبزه زار خیس..بوی خیس تن خاک جاده های مهربونی رگای آبی غم بارون غروب ته چشمات تو صدات..قلب تو شهر گل یاس دست تو بازار خوبی اشک تو بارون روی مرمر دیوار خوبی.....ای گل آلوده گل من..ای تن آلوده دل پاک..دل تو قبله این دل ..تن تو ارزونی خاک...تن تو ارزونی خاک..یاد بارون و تن تو یاد بارون و تن خاک..بوی گل تو شوره زار..بوی خیس تن خاک....همیشه صدای بارون صدای پای تو بوده..همدم تنهاییام قصه های تو بوده...وقتی که بارون میباره تو رو یاد من میاره..یاد گلبرگای خیسه توی شوره زار..ای گل آلوه گل من ..ای تن آلوده دل پاک.دل تو قبله این دل..تن تو ارزونی خاک...(این به نظرم زیباترین ترانه بارونیه....)به مناسبت بارون امروز که بازم من زیرش تنهاترین بودم.. ..بعد بارون رفتم بیرون...دیدم غنچه های ماگنولیا باز شدن...زیبا بود...فکر کردم که یکی را بکنم..اما...اون که دستاش لایق یک شاخه گل باشه...نبود اونجا...
بوی موهات زیر بارون..بوی گندم زار نمناک ..بوی سبزه زار خیس..بوی خیس تن خاک جاده های مهربونی رگای آبی غم بارون غروب ته چشمات تو صدات..قلب تو شهر گل یاس دست تو بازار خوبی اشک تو بارون روی مرمر دیوار خوبی.....ای گل آلوده گل من..ای تن آلوده دل پاک..دل تو قبله این دل ..تن تو ارزونی خاک...تن تو ارزونی خاک..یاد بارون و تن تو یاد بارون و تن خاک..بوی گل تو شوره زار..بوی خیس تن خاک....همیشه صدای بارون صدای پای تو بوده..همدم تنهاییام قصه های تو بوده...وقتی که بارون میباره تو رو یاد من میاره..یاد گلبرگای خیسه توی شوره زار..ای گل آلوه گل من ..ای تن آلوده دل پاک.دل تو قبله این دل..تن تو ارزونی خاک...(این به نظرم زیباترین ترانه بارونیه....)به مناسبت بارون امروز که بازم من زیرش تنهاترین بودم.. ..بعد بارون رفتم بیرون...دیدم غنچه های ماگنولیا باز شدن...زیبا بود...فکر کردم که یکی را بکنم..اما...اون که دستاش لایق یک شاخه گل باشه...نبود اونجا...
سلام ...چشم تو زینت تاریکی نیست پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
سلام کسرای عزیز و مهربان .. چه اسم نازی داره این شعر (( بوی جان )) چقدر قشنگ .. تا حالا نشنیده بودم .. بوی جان .. شمیم جانان .. واسه قطعات اشعاری که مهمونمون کردی بسیار ممنونم . واسه همه این چندین باری که سر زدی و من به دلایلی گرفتار بودم و نتونستم بیام منو ببخش .. حضورت واقعا زیباست .. و از همه مهمتر که زیبا انتخاب میکنی . و به جا تقدیم میکنی .. فدای قلب مهربونتون آقای عزیز ..
سلام دوست عزیز.. از اخرین باری که به بلاگت اومده بودم یادم نمیاد.. هر چی هست مدت زیادی ازش گذشته اما خوشحالم از اینکه هنوز داری مینویسی و بلاگ جدیدت داره اپدیت میشه.. روزگارت پر رونق / برقرار باشی...
مرا از یاد خواهی برد ، میدانم ... و من از دیدگان سرد تو یک روز می خوانم سرود تلخ وغمگین خداحافظ ...
مرا از یاد خواهی برد و از یادم نخواهی رفت ... وچشمان تو هر شب آسمان تیره احساس من را نور می پاشد ...
و من با خاطراتت زنده خواهم بود ... چه غمگینم از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی چه بیزارم ...
مرا از یاد خواهی برد، می دانم ... و می دانی که از یادم نخواهی رفت...
...................خوش باشید...محمد
سلام کسری جان خوبی ...شعر قشنگی بود منتظر نوشته های خوبت هستم ...فعلا
آسمان را بارها باابرهایی تیره تر از این دیده ام...اما بگو ای برگ!در افق این ابر شبگیران که این چنین دلگیر و بارانی است پاره اندوه کدامین یار زندانی است؟....................کاش می شد تمام شعرها را نوشت...
سلام.بر عکس بقیه نوشتههات کمی بوی غم میداد.چرا؟ولی با این حال قشنگ بود
سلام کسری جان..شعر قشنگی نوشتی مثل همیشه...غم توی شعرت ولی غم شیرینه..چون من فکر میکنم وقتی آدم به یاد یک خاطره خوش غمگین میشه شیرینه..چون همین که اون خاطره را داره یعنی یه جایی تو گذشته لحظه شاد و زیبایی وجود داشته..اما..وای به وقتی که بار خاطرات نداشته به شونه های آدم سنگینی کنه....خاطرات نداشته عجیب که نیستن نه؟؟..یه وقتا توی گذشته یه خلا هست انگار یه چیزایی را ازش دزدیدن....انگار که یاد عزیزی بوده که هیچوقت از اون لحظه هانگذشته وجز گریه چیزی تو دفتر خاطرات نمونده.....موفق باشی
سلام خوبی..تشکر از حضور !!!دل من دیر زمانی است که می پندارد: دوستی نیز گلی است؛ مثل نیلوفر و ناز، ساقه ی ترد ظریفی دارد. بی گمان سنگدل است آنکه روا میدارد جان این ساقه ی نازک را - دانسته!!! - بیازارد! در زمینی که ضمیر من و توست، از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار، دانه هایی است که می افشانیم. برگ و باری است که می رویانیم آب و خورشید و نسیمش « مهر » است گر بدان گونه که بایست به بار آید، زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید....موفق باشید .
سلام...ممنون از حضورت و کامنت قشنگی که گذاشتی...امید آنکه دلت همیشه شاد باشد..لبخند او ،بر آمدن آفتاب را ..
در پهنه طلائی دریا ..
از مهر، می ستود...
در چشم من ،و لیکن
لبخند او بر آمدن آفتاب بود!..
سلام.شعر زیبایی بود.شعر قبلی رو هم خوندم.واقعا لذت بردم.
سلام احوال شما اخه چقدر قشنگ مینویسی شما
امروز من همش نوشته های قشنگ می خونم
قربون قدمت که میای سر میزنی
midoni chera...vagti mikhay beri to roya cheshato mibandi.....vagti mikhay geryekoni ya mikhay fekr koni cheshato mibandi....vagti mikhay kasi ro bebosi cheshato mibandi....chon gashangtarin chizaye in donya...gabele didan nist
این مطلب محمد برام massage زده بود خیلی قشنگه
وقت کردی به جای من بنویسش
ممنون میشم یه ددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددنیا
کاری ندارید بای
قلمت سبز....با سلام.
ترجیح می دم این تنهایی رو داشته باشم تا غر غر و رفتار بد آدمها .
درود پر معنا بود به من سر بزن
سلام کسری..
امیدوارم که همیشه خوب باشی..
بوی موهات زیر بارون..بوی گندم زار نمناک ..بوی سبزه زار خیس..بوی خیس تن خاک جاده های مهربونی رگای آبی غم بارون غروب ته چشمات تو صدات..قلب تو شهر گل یاس دست تو بازار خوبی اشک تو بارون روی مرمر دیوار خوبی.....ای گل آلوده گل من..ای تن آلوده دل پاک..دل تو قبله این دل ..تن تو ارزونی خاک...تن تو ارزونی خاک..یاد بارون و تن تو یاد بارون و تن خاک..بوی گل تو شوره زار..بوی خیس تن خاک....همیشه صدای بارون صدای پای تو بوده..همدم تنهاییام قصه های تو بوده...وقتی که بارون میباره تو رو یاد من میاره..یاد گلبرگای خیسه توی شوره زار..ای گل آلوه گل من ..ای تن آلوده دل پاک.دل تو قبله این دل..تن تو ارزونی خاک...(این به نظرم زیباترین ترانه بارونیه....)به مناسبت بارون امروز که بازم من زیرش تنهاترین بودم.. ..بعد بارون رفتم بیرون...دیدم غنچه های ماگنولیا باز شدن...زیبا بود...فکر کردم که یکی را بکنم..اما...اون که دستاش لایق یک شاخه گل باشه...نبود اونجا...
سلام کسری..
امیدوارم که همیشه خوب باشی..
بوی موهات زیر بارون..بوی گندم زار نمناک ..بوی سبزه زار خیس..بوی خیس تن خاک جاده های مهربونی رگای آبی غم بارون غروب ته چشمات تو صدات..قلب تو شهر گل یاس دست تو بازار خوبی اشک تو بارون روی مرمر دیوار خوبی.....ای گل آلوده گل من..ای تن آلوده دل پاک..دل تو قبله این دل ..تن تو ارزونی خاک...تن تو ارزونی خاک..یاد بارون و تن تو یاد بارون و تن خاک..بوی گل تو شوره زار..بوی خیس تن خاک....همیشه صدای بارون صدای پای تو بوده..همدم تنهاییام قصه های تو بوده...وقتی که بارون میباره تو رو یاد من میاره..یاد گلبرگای خیسه توی شوره زار..ای گل آلوه گل من ..ای تن آلوده دل پاک.دل تو قبله این دل..تن تو ارزونی خاک...(این به نظرم زیباترین ترانه بارونیه....)به مناسبت بارون امروز که بازم من زیرش تنهاترین بودم.. ..بعد بارون رفتم بیرون...دیدم غنچه های ماگنولیا باز شدن...زیبا بود...فکر کردم که یکی را بکنم..اما...اون که دستاش لایق یک شاخه گل باشه...نبود اونجا...
درود.خیلی زیبا بود .من به روزم سر بزن
سلام ...چشم تو زینت تاریکی نیست پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
سلام کسرای عزیز و مهربان .. چه اسم نازی داره این شعر (( بوی جان )) چقدر قشنگ .. تا حالا نشنیده بودم .. بوی جان .. شمیم جانان .. واسه قطعات اشعاری که مهمونمون کردی بسیار ممنونم . واسه همه این چندین باری که سر زدی و من به دلایلی گرفتار بودم و نتونستم بیام منو ببخش .. حضورت واقعا زیباست .. و از همه مهمتر که زیبا انتخاب میکنی . و به جا تقدیم میکنی .. فدای قلب مهربونتون آقای عزیز ..
سلام خوبی ؟ متشکرم از فیروزه بازدید کردی ٬ شعر زیبایی بو د ٬ براتون آرزوی شادابی می کنم همواره و از آشنایی با شما خرسندم .بدرود
salam ........ kheili khoshgel bood ..... doost dashti be manam sar bezan :) khoshhal misham
سلام ....ز شور عشق ندانم کجا فرار کنم !
چگونه چاره این جان بیقرار کنم .
بسان بوته آتش گرفته ام ، در باد ،
کجا توانم این شعله را مهار کنم ؟
رسیده کار به آنجا که اشتیاقم را
برای مردم کوی و گذر هوار کنم
چنین که عشق تو ام می کشد به شیدایی
شگفت نیست که فریاد یار یار کنم
فوق العاده عالییییییییی خیلی زیبا بود
سلام .... کوتاه و زیبا ... موفق باشی
دوست عزیزم مرسی و بازم مرسی
به من هم سری بزنین و اگه خواستین لینک بدیم.
اول سکوت بعد آغاز کلام... زیبا کوتاه مختصر مثله همیشه به یاد ماندنی
بوی ایام قدیم با ارزشتر از بوی تازه امروزه..شعر خیلی زیبایی بود.
توی نظراتتون هم همه مثل خودتون شاعرانه می نویسن:)
سلام دوست عزیز.. از اخرین باری که به بلاگت اومده بودم یادم نمیاد.. هر چی هست مدت زیادی ازش گذشته اما خوشحالم از اینکه هنوز داری مینویسی و بلاگ جدیدت داره اپدیت میشه.. روزگارت پر رونق / برقرار باشی...
کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟....چراغ میکده آفتاب خاموش است...
من سکوت خویش را گم کرده ام...گم شدم در این هیاهو گم شده ام.....
سلا و ممنون از آمدنت ... اشعات را خواندم و بسیار لذت بردم
همیشه موفق و بهاری باشی
سلام. عالی بود. معنیشو اگه درست برداشت کرده باشم قشنگ بود. موفق باشی.
سلام کسری...لب دریا ،نسیم و آب و آهنگ
شکسته ناله های موج بر سنگ
مگر دریا دلی داند که مارا
چه توفان هاست در این سینه تنگ
سلام.چی بگم!من که همیشه تو معنی شعرات موندم..خیلی دوست دارم اونی که میخوای رو پیدا کنی ..شاد باشی