ای همنشین ، ای همزبان ، ای وصله ی تن!..
ای یاد گار روزهای خوب وشیرین !..
مژگان ما چون برگ کاج زیر باران ..
از اشگ ها گوهر نشان است ..
در پرده پرده چشم ما چون ابر خاموش..
اشکی نهان است ..
ای همزبان ، ای وصله تن !..
ما امدیم از دشتها از آسمانها ..
از اوج دریا ها پریدیم ..
تا عاقبت اینجا رسیدیم..
با من بمان شاید پس از این یکدیگر را...
هرگزندیدم ....
یک لحظه رخصت ده سرم را..
بر شانه ات بگذارم ای دوست !..
تا بشنوی بانگ غریب های هایم..
با تو ام یا نه؟ نمی دانم کجایم!..
من دانم و تو..
رنجی که در راه محبت ها کشیدیم ..
تو دانی و من !..
عمری که در صحرای محنت ها دویدیم ..
ای جان بیا با هم بگرییم..
شاید که دیگراز باغ های مهربانی گل نچیدیم..
ای جان بیا با هم بگرییم ..
شاید پس از این یکدگر را هرگز ندیدیم..
این انجماد بغض را در سینه بشکن..
از شرم بگذر..
سر را بنه بر شانه ام چون سوگواران ..
چشمان غمگینت چون ابر بهاران..
بارنده کن بر چهره ام اشکی بباران ..
آری بیا با هم بگرییم..
بر یاد یاران ودیاران ..
ای همسخن ، ای همنفس ، ای دوست ،ای یار!..
این لحظه تلخ وداع است ..
در چشم ما فریاد غمگین جداییست..
فردا میان ما حصار وکوه ودریا ست..
ماخستگانیم ..
باید کنار هم بمانیم..
با هم بگریییم..
باهم بمیریم ..
آوخ ؛ عجب دردیست یاران را ندیدن ..
رنج گرانیست بار فراق نازنینان راکشیدن..
اما چه باید کرد ای یار؟
باید زجان بگذشتن وبر جان رسیدن ..
میلرزم از ترس..
ترسم که دیدار اخر باشد ای دوست !..
ای همنشین ، ای همزبان ، ای وصله ی تن!..
ای یادگار روزهای خوب و شیرین !..
هنگام بدرود..
وقتی چو مرغان از کنار هم پریدیم ..
وقتی بسوی آشیان ها پر کشیدیم ..
دیگر ز فرداهای مبهم نا امیدیم ..
شاید که زیر آسمان دیگر نماندیم ..
شاید که مردیم ...
شاید که دیگر با هم گل الفت نچیدیم ...
باید به کام دل بگرییم ..
شاید پس از این یکدگر را..
هرگز ندیدم...
باید به کام دل بگرییم.....زیبا بود...
آوخ ؛ عجب دردیست یاران را ندیدن ..
رنج گرانیست بار فراق نازنینان راکشیدن..
اما چه باید کرد ای یار؟
این قسمتشو خیلی دوست داشتم...شاد باشی
هنگامی که عشق دامن می گسترد کلام خاموش می شود... سلام. سال نو مبارک. زیبا بود.
سلام - شعر بسیار زیبایی بود ممنون که فراموشم نکردی
سرنوشت خویش را باور کن
که باری همان توان نهفته توست
و نرم می شکفد
و زندگی را از آن دست می آراید که تو می خواسته ای
عقاب فاتح قله های زندگی باش
موفق باشی لیلیانا
همیشه اینگونه بوده است
کسی را که خیلی دوست داری زود از دست می دهی
پیش از آنکه خوب نگاهش کنی
مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد و دور می شود
فکر می کردی می توا نی تا آخرین روزی که زمین به دور خود می چرخد
وخورشید ازپشت کوهها سرک می کشد
در کنارش باشی
هنوز بعضی از حرفها یت را به اونگفته بودی
هنوز همه لبخند های خود را به او نشان نداده بودی
همیشه اینگونه بوده است
کسی که از دیدنش سیر نشده ای زود از دنیای تو می رود...
خیلی قشنگ بود...شاد باشی جوجو...
سلام..ممنون که به یادم بودین..بلاگ اسکای فیلتر شده و من به زحمتش بازش میکنم وگرنه همیشه یاد شما ونوشته های قشنگتون وخصوصا اسم شما هستم!(:D)که منو یاده.....میندازه زیبا نوشتین درد دوری و جدایی را تحمل کردم...خوش به حال شما که میتونید شعر بگین
شاید پس از این یکدگر را هرگز ندیدیم...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام. سال نو مبارک بابا. چه عجب شما آپ کردی. نوشتت هم خیلی زیاد زیبا بود.
salam ,doste aziz,Bloge zibai dari ba mataleb jaleb,Movafagh bashi,foorsati kardi yesar ham bia pishe man mehmoni,khoshhal misham,tabad.elahi delkhoshi bashe panahet*****golaye razeghi tanposhe rahet***
وصله ها گاه از لباس با ارزشترن و زود خودشونو جدا ميکنن . مث .................
سلام...خوبــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟ دلم برای اینجا تنگ شده بود خیلی شعرت قشنگ و با احساس و عاشقانه بود موفق و جاری و عاشق باشی
دیدن و یا ندیدن ... موندن و یا رفتن همه و همه دست خودمونه/...حالا چرا دیگه نمی خوای ببینیش؟؟؟
سلام ٬ اومدم برای بازدید ٬ ممنون .
--------------------------------------------------------------------------------
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف زندگی است
تا من به خاطر آخرین شعر
رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانه ایست
تا کمترین سرود
بوسه باشد
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که
دیگر نباشم!!!.
تبریک میگم ...وبلاگ زیبایی داری ...