درباره من
همیشه تنها ...
ادامه...
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1385 2
- دی 1385 1
- آذر 1385 1
- آبان 1385 1
- مهر 1385 1
- شهریور 1385 1
- مرداد 1385 1
- تیر 1385 1
- خرداد 1385 1
- اردیبهشت 1385 1
- فروردین 1385 1
- اسفند 1384 1
- بهمن 1384 1
- دی 1384 1
- آذر 1384 1
- آبان 1384 1
- مهر 1384 1
- شهریور 1384 1
- مرداد 1384 1
- تیر 1384 1
- خرداد 1384 1
- اردیبهشت 1384 1
- فروردین 1384 1
- اسفند 1383 3
- بهمن 1383 48
- دی 1383 1
آمار : 159793 بازدید
Powered by Blogsky
عهد میبندم ..
برای امروز و فردا..
عهد میبندم ..
نهایت شادی را به تو هدیه کنم..
عهد میبندم..
نه در صداقت تو شک کنم ، ونه بی اعتماد ..
بلکه حیات تو را با رشد وژرفای بیشترغنا بخشم..
عهد میبندم..
هرگز تلاش نکنم تا تو را تغییر دهم..
بلکه تغییراتی را که خود می پذیری ..
بپذیرم..
ومحبت تو را می پذیرم بی آنکه دغدغه فردا داشته باشم ..
چون میدانم..
فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت ..
کسری
پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:02 ق.ظ
اولا : سلام دوما : وای چقدر عهد می بندی ...سوما : اینو بدون که عوض کردن آدمها سه سوته پس احتیاجی نیست تو عهد ببندی که عوضش کنی یا نه ..چهارما : هی دخمل خانوم یا آقا پسر مواظب جـــــــوجــــــــــو باش ...پنجما : یا حق لـــــــوتی ...
وقتی عهد می بندیم که انسانها را همانطوری که هستند بپذیریم یعنی انسان بودن آنها را قبول داریم (اختیار) ... و این نهایت داشتن فهم بالاست ... عالی بود .
salam dooste man . khobi ? cheghad khob shod ke omadi toye blogsky. omidvaram hamishe movafagh bashi .
ghorbanat
salam azizam khubi mer30 keh oomadi weblogam apdayteh jadiddo nemikhay bekhuni bodo biya montazeram ha een shereh ham taghdim be to doosteh golam با توبودن از تو گفتن زیباست
مثل آواز قناری تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل آواز قشنگ جویبار
با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل نیلوفر آبی در آب
مثل اشکهای لطیف شبنم روی گونه های زنبقهای خواب
با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل بارش بارون تو کویر
مثل رویش دوباره چمن روی تن یخ زده زمین پیر
تویی مهتاب سحر ، تویی بارون کویر
از تن خستهء من گرد غربت را بگیر
مثل خورشید بزن و آبم کن
مثل لالایی شب خوابم کن
به تن خسته بزن رنگ دگر
سلام..قشنگ بود..خیلی....
خطاست اگر بیاندیشیم عشق حاصل مصاحبت دراز مدت و با هم بودنی مجدانه است. عشق ثمره خویشاوندی روحی است و اگر این خویشاوندی در لحظه ای تحقق نیابد در طول سالیان و حتی نسل ها نیز تحقق نخواهد یافت... سلام. عالی نوشی. واقعا قشنگ بود. امیدوارم عشقی به زیبایی نوشتت داشته باشی.موفق باشی.
سلام کسری جان خوبی عزیز ...کجای شما نبودی چند وقته شایدم مارو فراموش کردی ..خوب بگذریم بسیار عالی بود منتظر نوشته های خوبت هستم فعلا خبرم کن ..فعلا
سلام دوست عزیز چه عهد زیبایی واقعا زیباست خوش به حال اون کسی که این نوشته ها رو خطاب به اون نوشتی. شاد باشی عزیزم و پاینده.
سلام....شایدبتونم با این مطلب کمکی در بیان احساس زیبا تون داشته باشم..... دو جام یک صدف بودند،
«دریا» و «سپهر»...
آن روز...
در آن، خورشید،...
ـ این دردانه مروارید ـ...
می‌تابید
من و تو، هر دو، در آن جام‌های لعل....
شراب نور نوشیدیم...
مرا بخت تماشای تو بخشیدند و،...
بر جان و جهانم نور پاشیدند...
تو را هم، ارمغانی خوش‌تر از جان و جهان دادند:
دلت شد چون صدف روشن،...
به مروارید مهر...
آن روز...بای لیلی آپ کردم منتظرم.....
کشت مارا غم دلدا ر بیا
کشت مارا غم بسیار بیا
خون زچشمان من خسته چکید
کشت ما را غم دیدا ر بیا
زندگی خلوتی آراست که من باشم و تو
بی گمان آیینه ای خواست که من باشم و تو
در ازل لطف خدا خواست که من باشم و تو
به چه زیباست چه زیباست که من باشم و تو
آرزوی گل مریم، گل پونه، گل ناز
آرزوی همه گلهاست که من باشم و تو
عود و اسپند و حنا چون باشند
همه اسباب مهیاست که من باشم و تو
زندگی خواب و خیالیست که من باشم و تو
زندگی یک دو معماست که من باشم و تو
زندگی همه شیرین و من شیفته ی تو
زندگی شرح دو شیداست که من باشم و تو
باز در خواب مرا پچ پچ گنگی برخاست
نکته ی این همه رویاست که من باشم و تو
سلام .خوبی؟ میدونی چیه آدم به اونی که تو دوستش داری حسودیش میشه با اینهمه شعرهای قشنگ
عهدهای خیلی زیبایی بستی همیشه پایدارو عاشق باشی من هم همه ی اینها رو عهد بستم از ته دلم از صمیم قلب...:)خوشبخت بمونی
کسری جان سلام
خونه جدید مبارک . انشاالله همیشه ایام به کام باشد.راستی کسری جان یک سوال دارم .شما یک یا چند شاعر معروف ایرانی استقلالی را می شناسی؟ جدی جدی می پرسم.چون این دوستان پرسپولیسی من خیلی دارن پز سهراب سپهری و مریم حیدرزاده را می دهند.
اگه بدونی که خیلی ازت ممنون می شوم.
سلام خوبین؟
قشنگ بود
***
خانه ای خالی، آرام
صدای التهاب تن های عصیان روی گلهای زرد، روی حجم لرزان خیال
طعم چای داغ
پنجره پوشیده
من و تو آویزان، بی حجم
انگشتها بی پروا روی زاویه صورت، کشیده تا انتها
رقص دست
بلندی قامتی در آغوش کوچک آرزو
دیوار، دیوار، دیوار، دیوار
صدای خشکی آب
صدای همسایه
صدای دوره گرد کوچه
صدای پای پله
صدای هراس!
گم می شود همه در صدای لبهای التماس
نه لحظه ای به هوس
که ساعتها در عشق
مکرٌر
تا مرز میان عشق و هوس و دوباره از عشق
***
خوش باشی
مبارکه .خوشحالم .مواظبش باش.
یا علی...به روزم
سلام...در این مطلبت گفتی(( عهد میبندم..
هرگز تلاش نکنم تا تو را تغییر دهم..
بلکه تغییراتی را که خود می پذیری ..
بپذیرم.)))) جاله ولی سعی نکن این حالت یک طرفه باشه....بای لیلی
سلام کسری جان
خونه جدید مبارک....شعرت لبریز از احساسته...امیدوارم همیشه همینقدر پر از احساس عشق باشی....
سلام
چقدر این متن تو دلنشین بود یعنی واقعا ْ هنوز آدمهایی با این دل پاک وعشق راستین پیدا میشن کسری ؟
سلام.
خیلی قشنگ نوشتی!
هر روز عاشق تر از روز پیش...
شاد شاد شاد باشی
منم از آشنایی با شما بینهایت خوشحالم!
سلام .قشنگن.جای فکر دارن.با من باش.یادداشت جدید:روزی تقسیم شده.
اولن که وبلاگت خیلیم خوبه اونایی که ادعا میکنن خیلی میدونن برن یه وبلاگ بسازن از ادمایی که نصیهته بیخود میکنن واقن بدم ماد اخر اینکه وبت عالییه
neveshte haye ghashangi darin
mer30 az commentetun
maly