الفبای عشق از نگاه تو بود از آن چشمهای سیاه تو بود خزان بودم و هستی ام بی بهار همه جا نگاهم به راه تو بود تو ای عشق از کوچه ساره دلم گذشتی دل من گواره تو بود شکستم چو آیینه یک لحظه آه شکستی که از موج آه تو بود
سلام عزیزم مثل همیشه قشنگ و با احساس گفته بودی حال دلم رو ... معذرت میخوام از اینکه دیر بهت سر زدم ...خوشحال میشم مثل گذشته به وبلاگم سر بزنی و با نظرات مهربانانه ی خودت امیدوارم کنی ...وبلاگ نو مبارک آقا کسری
« نیمه شب در دل دهلیز خموش ضربه پایی افکند طنین دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که بازآمده است جستم از جا و در آیینه گیج برخود افکندم با شوق نگاه آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه شاید او وهمی را مینگریست گیسویم در هم و لبهایم خشک شانه ام عریان در جامه خواب لیک در ظلمت دهلیز خموش .... رهگذر هردم میکرد شتاب نفسم ناگه در سینه گرفت گویی از پنجره ها روح نسیم .... دید اندوه من تنها را ریخت بر گیسوی آشفته من .... عطر سوزان اقاقی ها را تند و بی تاب دویدم سوی در ضربه ی پاها درسینه من چون در طنین نی در سینه دشت لیک در ظلمت دهلیز خموش ضربه پاها لغزید و گذشت .... باد آواز حزینی سر کرد ! »»
سلام..به به..خونه نو مبارک..چی شده اسباب کشی کردی؟لابدطرفدارات اونجا زیاد شدن دیدی جا نیست دیگه..نه؟..:دی..امیدوارم همچنان موفق باشی..باور کن وقت ندارم اصلا..محیا تنبل شده..پایان نامه اش باید تا دو هفته دیگه تحویل داده بشه..هنوز کاری نکرده..اینه که شرمنده..ببخش..تا بعد..بای..
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چه قشنگ!:((
سلام
خوبی
الفبای عشق از نگاه تو بود
از آن چشمهای سیاه تو بود
خزان بودم و هستی ام بی بهار
همه جا نگاهم به راه تو بود
تو ای عشق از کوچه ساره دلم
گذشتی دل من گواره تو بود
شکستم چو آیینه یک لحظه آه
شکستی که از موج آه تو بود
خوش باشی
دوست عزیز خسته نباشی
امید انست که همه در راه رسیدن به حقیقت کامیاب شوند
دوست گرامی ما برای معرفی وبلاگ خود به کمک شما نیاز مندیم
در صورت امکان وبلاگ ما را در وبلاگ خود با نام (ناگفته های اسلام) لینک کنید
با تشکر : muris smith
www.kofrgo.blogsky.com
دوست عزیز خسته نباشی
امید انست که همه در راه رسیدن به حقیقت کامیاب شوند
دوست گرامی ما برای معرفی وبلاگ خود به کمک شما نیاز مندیم
در صورت امکان وبلاگ ما را در وبلاگ خود با نام (ناگفته های اسلام) لینک کنید
با تشکر : muris smith
www.kofrgo.blogsky.com
شعر قشنگیه من خیلی دوستش دارم.
HAPPY VALENTINE*
0000000000000000000000000000000
0000000777770000000777770000000
0000077777777700077777777700000
0000777777777770777777777770000
0000777777777777777777777770000
0000777777777777777777777770000
0000077777777777777777777700000
0000007777777777777777777000000
0000000077777777777777700000000
0000000000777777777770000000000
0000000000000777770000000000000
000000000000000700000000000000ام
* HAPPY VALENTINE my freind *
سلام وبلاگ زیبای داری که نمی تونم درباره او چیزی بگم ولی وبلاگ زیبای است
سلام خوبی مرسی که سر زدی من هم خوشحالم که دوباره شوقی نوشتن رو پیدا کردم و این که دو ستانی دارم که همیشه به من لطف دارن .
جاودان باشید .
سلام ..ممنون که سر زدین.این وبلاگتون هم خیلی قشنگه ....موفق باشیدو همیشه سبز
سلام: بهت تبریک میگم به خاطر تغییراتی که به وبلاگت دادی.... شعرات هم خیلی قشنگ بودن..... موفق باشی... بابای
بد نگذره...میخوای تو بغل کی بمیری:)
سلاممممممممممم . وای برای اون که اینو نوشتی من بمیرم که الان دیگه خودشو کشته:)))))))))))))))))))))بابا اند احساس
سلام.واقعا این یکی از زیباترین اشعارت بود که تا حالا خوندم!
با سلام.
هق هق تلخمو بشنو..توی کوچه های خلوت....با سلام.
:) زیباست ... بودنت را شکر میگویم.
سلام عزیزم مثل همیشه قشنگ و با احساس گفته بودی حال دلم رو ... معذرت میخوام از اینکه دیر بهت سر زدم ...خوشحال میشم مثل گذشته به وبلاگم سر بزنی و با نظرات مهربانانه ی خودت امیدوارم کنی ...وبلاگ نو مبارک آقا کسری
سلام ... آخه چرا ؟ در آغوش گرفتن که بهتره !!!بدرود!
میشه درک کرد!!
سلام
با احترام اعلام مینایم لینکتان در سرزمینم گذارده شد
با امید به پیوستگی همیشگی
سربلند باشید
پرستو
بسی زیبا بود :)
سلام ... مکان نو مبارک ... شعر فریدون مشیری هم که واقعاً زیباست و به هرکجا که بگی میکشاندت
سلام شما عاشقین . متاهلین ؟فقط یه ادم عاشق میتونه اینقدر قشنگ بنویسه
سلام..خوبــــــــــــــــــــی؟؟؟
خیلی قشنگ بود حال کردم راستی وبلاگ جدید مبارک موفق و جاری باشی
« نیمه شب در دل دهلیز خموش
ضربه پایی افکند طنین
دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که بازآمده است
جستم از جا و در آیینه گیج
برخود افکندم با شوق نگاه
آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه
شاید او وهمی را مینگریست
گیسویم در هم و لبهایم خشک
شانه ام عریان در جامه خواب
لیک در ظلمت دهلیز خموش .... رهگذر هردم میکرد شتاب
نفسم ناگه در سینه گرفت
گویی از پنجره ها روح نسیم .... دید اندوه من تنها را
ریخت بر گیسوی آشفته من .... عطر سوزان اقاقی ها را
تند و بی تاب دویدم سوی در
ضربه ی پاها درسینه من
چون در طنین نی در سینه دشت
لیک در ظلمت دهلیز خموش
ضربه پاها لغزید و گذشت .... باد آواز حزینی سر کرد ! »»
آيا ارزشش داره
سلام
اصلاْ با نفیسه موافق نیستم قشنگ نیست چرا شماها همش حرف مردن میزنید آخه چرا اینقدر مایوس هستی دوست گلم میشه بدونم ؟
سلام..به به..خونه نو مبارک..چی شده اسباب کشی کردی؟لابدطرفدارات اونجا زیاد شدن دیدی جا نیست دیگه..نه؟..:دی..امیدوارم همچنان موفق باشی..باور کن وقت ندارم اصلا..محیا تنبل شده..پایان نامه اش باید تا دو هفته دیگه تحویل داده بشه..هنوز کاری نکرده..اینه که شرمنده..ببخش..تا بعد..بای..