شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

ای همزاد !

ای همنفس !

ای همزبون تنهایی هایم!

ای بی من وهمیشه با من!

یاد تو چون پرستوها-

 یا چون لک لک های مهاجر

لحظه لحظه به باغ خیالم سفر میکند.

گفتی که هر شب واژه شعرم  را

 با اشگ میشویی.

منهم هر لحظه یاد تورا در پریشانی خیالم می پیچم !

 

ای عطر عشق

گفتی با شعر همسفر یادی

سفرت بی خطر !

منهم هنگامی که مرغان دریایی...

پروازشوخ وشنگ خود را می آغازند... 

و گه گاه بر موج ، تن میسایند ...

سفر را در ذهنم تداعی میکنند..

سفری که آرزویش آسان است ..

وپروازش مشکل.

 

ای دور نزدیک!

 و ای نزدیک دور!

خطی است در کنار افق و دور دست دریای موطن تو

که خط جدایی ماست.

تو هنگامی که بر بال کبوتر بختت نشستی...

پرواز کردی و از آن خط گذشتی.

اما آن خط برای من خط جداییست.

گویی آن خط دیوار حصار بلندیست...

و  من وتو در دو سوی دیوار..

فریاد میزنیم و اشک میریزیم.

یکدیگر را میشناسیم ..

صدای هم را میشنویم..

اما دریغ!

چهره هم را نمی بینیم

و چه سخت است

شنیدن وندیدن

دوست داشتن وبهم نرسیدن .

 

در خیال من این دیوار تا کهکشان بر افراشته است .

اما من نا امید نیستم ...

یکی در سینه ام فریاد میزند ...

پرواز کن !

بر تارک دیوار خواهی رسید.

و از آن سو همزادت ، همنفست ،همزبانت و عشقت را خواهی نگریست.

هزاران حیف!

پر میزنم ... اما پرواز نه !

گویی دست صیادی پرهای پرواز مرا بریده است..

شوق پرواز هست، اما قدرت پرواز، نه !

 

خورشید من !

غروب هاشفق را به تماشا می نشینم ..

سفر خورشید را میگویم

چه زیبا سفر میکند!

اما چه غریبانه !

چه تنها !

چه بیکس !

چه بی مشایعت!

چون عروسی با تور ابر.

همانند عروس بی مادر !

نخست میخندد و سپس می گرید...

و آرام آرام به دیار تو می آید..

من غروبش را مینگرم و تو طلوعش را...

من وداعش را میشنوم و تو سلامش را...

من بدرودش را وتو درودش را.

 

از من قهر میکند و با تو آشتی

میخواهم به او پیغام بدهم ...

تا از سوی من ببوسدت...

اما صدایم را نمی شنود و در هاله ابر پنهان میشود.

او می رود و من میگریم .

او بدرود میگوید و من در دل به تو درود میفرستم

در این هنگام است که لبخند تو را

در برکه اشک خویش تماشا کنم

و چه تماشای دلپذیر.

خود را فریب میدهم که اگرمن میگریم

تو میخندی .

و اگر پیام آور من نیست،

لاجرم نگاه مرا با تو هماهنگ و متصل میکند.

اگر هیچ نیست...

اگر بی پیام من به سوی تو می آید...

دست کم یک نقطه مشترک که هست !

یک نقطه ی اتصال ، یک بهانه دیدار!

ببین به چیزهایی دلخوشم !

 

آری !

من با غروب خورشید می گریم ...

و تو با طلوع او میخندی.

اما نمیدانم چرا در همان لحظه..

ناگهان چشمان فریبنده ات را در هاله یی از ابر مینگرم

که کریم تر از ابر می گرید.

و بلور اشک کریمانه ات...

از میان مژگان سیاهت ،

 از میان یک جفت چشم نگران و غمگین..

از میان ابر، از میان افق ،جوانه میزند و می شکفد.

و در اقیانوسی دور، می چکد.

سقوط اشکهای تو در آب ها ...

موج بر می انگیزد و طوفان را به آشوب دعوت میکند.

 

ای غمگین!

ای زاده غم !

ای واژه صفا و صمیمیت!

ای معنی کرامت !

ای همه ایثار !

ای عشق  وای تجسم محبت!

ای همه پرواز!

هر شب که بیاد تو بخلوت میروم..

در این آهنگم که سازهای شعر را کوک کنم

و نوت های واژه را بنویسم

و هماهنگی کلمات را به به انتظار بنشینم...

در تالار سکوت ، احساس خود را روی چنگی

 افسونگر بپاشم .

واژه های رقصنده

چون رنگین حباب هایی

در رویا و در بلندای خیالم در هم میلولند

و چون قطرات اشگ رنگین در هم میلرزند

و رنگین کمان شعر در شرق اندیشه ام

و بر دیواره ی  افق خیالم نقش میبندد.

 

سپس همه ، آهنگ میشوند..

هماهنگ میشوند ..

وزن میشوند..

شور وحال میشوند ..

وشعر میشوند .

شعری که تو میپسندی و دوست داری.

 

ای من !

ای همزاد !

ای همنفس !

ای همسفر بی وفای سال های زندگی ام !

سال هاست و شاید قرن هاست که من وتو ...

یک روح در دو پیکریم..

یک معنی در دو واژه ایم .

یک خورشید در دو آسمانیم..

یک عشق در دو سینه ایم ..

و یک هستی در دو نیمه ایم.

 

امشب سالروز میلادم بود..

میلادی که همیشه برای تو یاد آورخاطراتی شیرین

 ودوست داشتنی بوده است اما دریغ از گوشه چشمی

و محبتی، که بر باد رفت و بدست فراموشی سپرده شد .

 

نازنینم!

خیلی حرف دارم

اشکم اجازه می دهد .. که بنویسم  و مینویسم ..

اما یکی در سینه ام میگوید: نه !

ننویس !

شاید او نخواند ..

شاید دوست نداشته باشد .

آیا راست میگوید؟

......................

......................

 بدرود ..

شب بخیر !

                                            تهران... بیستم مرداد ماه هشتاد دو

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد