شقایقی روییده در کویر دل
شقایقی روییده در کویر دل

شقایقی روییده در کویر دل

ترا دیدن ، صدایت را شنیدن
ترا دیگر مگر در خواب دیدن

ترا در اشک بی تاب شبانه
چو مه در انعکاس آب دیدن

ترا آخر مگر در آه و در یاد
ترا زین پس به آه از دل کشیدن

ترا در لذت شیرین یک خواب
به بیداری خیالت پروریدن

ترا در خواب غرق بوسه کردن
سحر آهی ز حسرت برکشیدن

ترا چون قطره ی شبنم به گلبرگ
شراب از ساغر رویت چشیدن

ترا چون غنچه ، پیراهن دریدن
همه عطر تنت در جان کشیدن

ترا در شوق آغاز بهاران
مثال قطره ی باران چشیدن

ترا هر لحظه هر جا یاد کردن
به یادت لحظه ها را شاد کردن

و بی پروا چو پروانه ز آتش
جسورانه به آتش ها پریدن

چرا پروای اشک عاشقت نیست ؟
خدا را . . . دیده ات دریا بدیدن

چرا بی تابی دل باورت نیست؟
دلت در سینه ات بی تاب دیدن

   ۲۷ خرداد ۸۲
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد